فاطمه حميده ام طاهره رشيده ام
مژده مرگم از لب ختم رسل شنيده ام
فاطمه حميده ام روز خوشي نديده ام
گشته به زير پا تلف غنچه ي نارسيده ام
فاطمه حميده ام دست زجان كشيده ام
اينهمه رنج برده ام محسن خود نديده ام
سينه صدمه ديده ام رنگ و رخ پريده ام
برهمه ميدهد نشان فاطمه شهيده ام