کمی به دور بر خود نگاه کنیم وسر ووضع خویش را نظاره گر باشیم!
هیچ از خودتان پرسیده اید ایا اسراییل به خاطر داشتن سومین ارتش منظم دنیا هنوز به حیاتش ادامه می دهد؟
یا به خاطر داشتن صدها کلاهک هسته ای؟
هر ریال که بابت خرید ومصرف محصولات وابسته به صهیونیسم می هیم بودجه سالانه دولتش را افزایش وموجبات رفاه زندگی شهروندان آن را فراهم وروزگار را به کام مردم آن میگرداند تا جان ومال وعرض فلسطینی ها را با آرامش بیشتر لگد مال کنند!!!!
وقتی بعد از وعده های غذایی مان هیچ چیز به اندازه کو کا کولا و فانتا نمی چسبد وآنچه که خستگی را بعد از یک روز کاری از تن آدم به در میکند یک نسکافه مخلوط با کا فی میت باشد وسرگرمی مان را دیدن فیلم های هیجانی هالیوود پر کند ،نتیجه ای جز این نخواهد داشت...
شاید به همین دلیل عده ای عهد بستند نسکافه نخورند...
من نسکافه نمیخورم!
نسکافه داغ است
داغتر از آن تکه سربی که نشست توی سینهی محمد
وقتی نشسته بود
در آغوش پدرش
من نسکافه نمیخورم!
نسکافه تلخ است
تلختر از آن روزی که پدر زینب را گرفتند
و کشانکشان انداختند
توی آن ماشین آهنی
که حتی پنجره هم نداشت
من نسکافه نمیخورم!
نسکافه سیاه است
سیاهتر از آن شبی که هانیه و مادربزرگش را
از خانه بیرون انداختند
و یک غول آهنی روی سقف خانهشان راه رفت
من نسکافه نمیخورم!
من افتخار میکنم که نسکافه نمیخورم
بگذار همان چهار جوان اسراییلی
بنشینند زیر سایهی درخت پرتقال خانهی احمد
و نسکافه بخورند
و بخندند به ریش همهی شیوخ عرب
من نسکافه نمیخورم! من نسکافه نمیخرم!
من حتی یک ریال نمیدهم
که بشود آن تکه سرب
که بشود یک قطره بنزین برای آن ماشین آهنی
که بشود بند پوتین آن سرباز اسراییلی
من نسکافه نمیخورم!
و نسکافه فقط همان یک فنجان قهوه نیست
همان پیراهنی است که تو پوشیدهای
و من پوشیدهام
همان گوشی موبایلی است که تو خریدی
و برای خریدنش سیصد و پنجاههزار تومان بدهکار شدی
من نسکافه نمیخورم!