سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
عــــــــــروج
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» روایتی از بلاگ تا پلاک ...

بسم رب الشهداء و الصدیقین ...

بعد از حدود دو ماهی که نت نیومده بودم بالا خره آنلاین شدم و هم وبلاگ رو چک کردم هم آپ کردم ...

وقتی که برای چک کردن مطلب ؛ وبلاگ رو باز کردم با تبلیغ اردوی ازبلاگ تا پلاک روبه رو شدم ...

هنوز برای نوروز و قبل و بعدش برنامه ریزی چندانی نکرده بودم  ...

اما نمیدونم چی شد که روی تبلیغ کلیک کردم و فرم مربوط به اردو رو پر کردم ...

حتی دوستان رو هم برای شرکت در اردو تشویق می کردم ...

راستش برای خودم برنامه ریزی های زیادی کردم تا شاید با پا گذاشتن به به معراج شهداء شاید برای عروج آماده بشم ... شاید بتونم خودمو بشناسم ... بسازم ...

تا این که روز اربعین ( یعنی تقریباً یک روز و نیم قبل از حرکت ) اتفاقی جالب و غیر منتظره ای درباره سفر برایم افتاد ...

اون اتفاق هم چیزی نبود جز یه تماس تلفنی ... تماسی که گفت به نوعی باید همه برنامه ریزی ها رو به هم بریزم و تو این سفر -( سفری  که میخواستم خودمو بشناسم ... بسازم و برای عروج آماده بشم سفری که هیچ مسئولیتی نداشته باشم و بدون دغدغه به خودم برسم ... )- باید این بار هم خودم رو هم میگذاشتم کنار و خدمت میکردم ... هم خوشحال بودم و هم ناراحت ... با بار مسئولیتی بسیار بالا ...

بگذریم ...

با مشکلاتی که وجود داشت و حل شد ...

با همه مشکلاتی که به وجود آوردند ...

با همه امتحاناتی که شهداء از من گرفتند و نمیدانم چه نتیجه ای داشت ...

با همه این که آبروی نه من ... نه یه برادر مومن ... نه ... یه برادر شاید مسلمون ریخته شد به خاطر علایق شخصی .... تفکر غلط ... تفکری که در لحظه لحظه اردو وجود داشت ...  باز هم بگذریم ...

هر چه بود ... بالاخره شب جمعه 25 اسفند از قم حرکت کردیم ... سفر ...  سفر خواصی بود ...

اولین اردوی وبلاگ نویسان به طور رسمی به مناطق جنگی ...

طلبیده شده بودم یا اینکه خودمو با طلبیده شده ها غاطی کرده بودم ... تو اردو بود ... نمیدونم ...

علی رغم همه خوبی ها و بدی هایی که هم می شد حدث زد و هم نمی شد حدث زد ...

هم خدمت میکردم و هم از اردو استفاده میکردم ...

با طبعات مشکلات هم می ساختم و کمی نه ... خیلی درگیر بودم ...

اما همه اردو به کنار ...  معراج شهداء خرمشهر یک کنار ...

اگه فقط برای فقط همون یک ساعت حضور تو معراج واقعاً طلبیده شده بودیم .... نه فقط من ... بچه های مشهد و خراسان ... همه وب نویس ها اومده بودند ... خود شهید ... حضور اونجا ... معجزاتی که من با تمام تنم حس میکردم ...

کاش ... اونجا عروج کرده بودم ...  ... ...

آری ... معراج شهداء  ... حسینیه و نماز خانه مقر تفحص شهداء خرمشهر ...

اون شب و اون حضور ... و شنیدن و روایتگری آقای ابراهیم پور ... خصوصاً معجزات شهید ...

شهیدی که بعد از این همه سال روز اربعین حسینی خودشو نمایان میکنه ...

شهیدی که اسمش حسینه ...

شهیدی که اونشب ... یعنی شب شهادت امام رضا ... تو اون حسینیه ... با زبان آقای ابراهیم پور با ما حرف زد ... خصوصاً با بچه های مشهد ... و خصوصاً با من حرف زد ...

شهیدی که اون شبی که شب شهادت ولی نعمتمون آقا امام رضا ... ما بچه مشهدی و خراسانی ها رو طلبیده بود ...

شهیدی که بسیاری گلایه ها کرد ...

شهیدی که بار مسئولیت سنگینی گردن یکایک بچه ها ... خصوصاً مشهدی ها و خراسانی ها و من گذاشت ...

کاش بتونم حقتون رو ادا کنم ...

در کل همه بر نامه به اون شبش ارزش داشت ... با همه سختی ها ... مشکلات ... و رختین آبرو ...

رفیقان میروند نوبت ؛ به نوبت .......................... خوشان روزی که نوبت بر من آید

اردوی ضرب العجلی از بلاگ تا پلاک ... 28 اسفند شب ساعت 9:30 درقم تمام شد ...

اما مسئولیت من هنوز تمام نشده بود ...

شب تحول سال 1386 یعنی 29 اسفند 85 شب با همه مشکلاتی که بود تونستیم خودمونو به خراسان و خصوصاً مشهد برسونیم و حقیر صغیر روسیاه سرتاپا گناه سیاه تر از قیر از جان خود سیری چون من مسئولیتم رو تمام کنم ...

......................................................................... روایتی از بلاگ تاپلاک



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خط شکن ... ( چهارشنبه 86/2/19 :: ساعت 3:18 صبح )


>> بازدید امروز: 123
>> بازدید دیروز: 36
>> مجموع بازدیدها: 286466
» درباره من

عــــــــــروج
مدیر وبلاگ : خط شکن ...[98]
نویسندگان وبلاگ :
آسمان عروج ...
آسمان عروج ... (@)[16]

بال پرواز ...
بال پرواز ... (@)[4]

عاجر ...
عاجر ... (@)[0]


به نام خدا ... خط شکن ... یه نسل سومی ... یکی که خیلی چیز ها دیده و شنیده و تجربه کرده ... یکی که سعی در اصلاح درون و بیرونش داره ... یه بسیجیه دانشجو ... یه بسیجیه طلبه ... به امید شهادت

» پیوندهای روزانه

افشاگری از خود فروختگان اصلاحات جنبش سبز اموی ... [21]
کتاب پاسخ به شبهات اینترنتی 1 [160]
عشق یعنی ... ؟! [183]
صدای شرهانی ... صدایی از اولین باز دید ازبلاگ تا پلاک 2 [780]
لاله های سخن گو ... [218]
حالم دیدنی است ... [162]
استخاره با قرآن ... [186]
بهترین مهمون ... [274]
حسین ... [299]
گوگل google [109]
یاهو ایمیل yahoo Email [174]
[آرشیو(11)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
عشق[3] . عشق به خانواده . عیوبم . فداکار . فرزند . معجزه . هشدار . وفاداری . کمتر . اخلاق . ازدواج . ایران . ایمان . بچه های جهاد . بد . تر . جغله های جهاد . درس . زندگی . سنی . شیعه . طنز . عاشق . عروج _ پرواز .
» آرشیو مطالب
*« هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنیِ »*
افسانه شهادت فاطمه ؟!!؟ اهل تسنن نخوانند ؟!
کاش جنگ رو از یاد برده بودم
جوانان و تهاجم فرهنگی
عروجی مظلومانه
خاطره بازگشت
عروجی کم یاب
این مطلب رو اصلاً نخونید ؟!
زمستان 1383
بهار 1384
تابستان 1384
زمستان 1384
بهار 1385
تابستان 1385
پاییز 1385
عروجی فاطمی ...
صدایی خاموش ...
روایتی از بلاگ تا پلاک ...
عروجی حسینی ...
شرایط جلسات تفسیر
چند روزی با شهداء ...
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
وای مادرم ... ( شهادت مادرم زهرا (س) )
فشار قبر ...
به مهمانی بابا خوش آمدی
گام های زهرا ...
خط شکسته شده ...
درد عشق ...
شهداء شرمنده ام ...
به خود آئیم ... ؟!!
نوشته های بیقرار عروج ...
نوشته های آسمان عروج ...
نوشته های عطیه عروج ...
نوشته های کمیل ...
تابستان و پاییز 87
ایران سنی مذهب فرزد کمتر زندگی بد تر
عشق و زندگی
نوشته های کمیل ...
مرگ بر ضد ولایت فقیه ...
عمومی ...
بارش های باران ...
نوشته های عاجر ...
خاکریز ...
بال پرواز جنگ شهید بابایی
سال 89
سال 90
سال 91
سال92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
.:: بوستان نماز ::.
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
پیاده تا عرش
.:: در کوی بی نشان ها ::.
دل نوشته های یک دختر شهید
پرواز تا یکی شدن
تخریبچی ...
کربلای جبهه ها یادش بخیر... !
یادداشتهای فانوس
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
اواز قطره
بچّه شهید (به یاد شهدا)
چفیه
نگاه منتظر
شهدا
عطر حضور
سراج
نیم پلاک
فدایی سید علی
قافله شهداء
هیئت حضرت علی اکبر(ع)
فلورانس مهربون
شاهد
سایت بچه های قلم
حجاب
کوثر ...
راه آسمان کجاست؟
آفرینش
حزب اللهی مدرنیته
.: حرف دل :.
حاج رضا
بیسیم چی
گل دختر
خونه یاس 115
دیدبان برج مینو
بی قرار
راز و نیاز با خدا
از پشت دوربین من
دستنوشته های بی بی ریحانه
زیر آسمان خدا
بیت حسن ک.نظری(امُل جان)
بهارستان
عروج ...
عــــــــــروج
حجاب و دختران آخر الزمان
خلوتم پر است از حس غریب ...
کوثر
شیمیایی
زینب خانوم
وبلاگ حاج حمید
خاطرات شهداء ...
فرش دل
یاگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد . نوید شاهد
حریم یاس
اخلاق زناشویی
قافله قاریان قرآن شهداء ....
دهلران شرهانی
به مریم بگویید بخندد ...
نمایه ... بارانی که برای باد مینویسد ...
کاریکاتوریست برقی
کنتراست ... سایت هنری
حم عسق ...
خیلی دور ... خیلی نزدیک
ساجدون ...

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب