قرها زمین انتظار مردانی این چنین را میکشید ...
تا بیاییند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند ...
این مردان آمدند و رفتند ...
فقط من و تو مانده ایم ...
و از این جریان چیزی نفهمیده ایم ...
حال پس از سالها که از آن روز ها گذشته است ...
عزم سفر ... قطار رفته است ... ساکها
یه حسرت زمینه شده روی خاک ها ...
بسم رب الشهدا
السلام علیک یا صاحب الزمان
سلامی همچو بوی رمضان
سال ها از عاشورا گذشته است اما هنوز حکومت کره زمین در کف یزیدیان است
وتا انگاه که حکومت در کف یزیدیان باشد داغ کربلا تازه است
و با گذشت زمان التیام نمی بخشد
یا ایها العزیز ببین خسته حالیم
چشمان پر ستاره و دستان خالیم
ماییم و ان خسی که به میقات امدیم
شرمنده با بضاعت مضجاه امدیم
شام فراق سوره واللیل خوانده ایم
یوسف ندیده ارونی الکیل دیده ایم
چشمان ما غبار گرفت ونیامدی
دامان انتظار گرفت ونیامدی
یا حق
سکوت فراغ ...
جاده مانده ست و من واین سر باقیمانده ...
رمقی نیست در این پیکر باقیمانده ...
نخل ها بی سر و شط از گل و باران خالی است ...
هیچ کس نیست در این سنگر باقیمانده ...
تویی آن آتش سوزنده خاموش شده ...
منم این سردی خاکستر باقیمانده ...
گر چه دست و دل و چشمم همه آوار شده ...
باز شرمنده ام از این سر باقیمانده ...
روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم ...
من و این باغچه پرپر باقیمانده ...
پیشکش باد به یکرنگی ات ای مردترین ...
آخرین بیت دراین دفتر باقیمانده ...
تا ابد مردترین باش و علمدار بمان ...
با توام ای یل نام آور باقیمانده ...
بیقرار عروج ...
دل نوشته های گلی از بوستان شهداء ...
گلی که خود بیقرار عروج است ...
یا علی مدد ...